خلاصه کتاب انقلاب اسلامی پرسش محور کتاب بر مدار امید
این فایل خلاصه کتاب بر مدار امید انقلاب اسلامی پرسش محور از انتشارات معارف اسلامی است که به کوشش مجموعه استادانه تالیف شده است.
فایل خلاصه انقلاب اسلامی پرسش محور به صورت اختصاصی تهیه گردیده است، خلاصه کتاب بر مدار امید شما دانشجویان عزیز را میتواند در کسب نمره عالی یاری نماید اما جایگزین اصلی کتاب نمی باشد! این فایل به شما کمک میکند که در درس انقلاب اسلامی که در دانشگاه ها به صورت عمومی ارائه می شود نمره خوبی را کسب نمایید و معدل خود را بهبود بخشید.
250 نمونه سوال تستی کتاب انقلاب اسلامی پرسش محور بر مدار امید
ما در استادانه برای شما به صورت جداگانه 250 سوال تستی فصل به فصل کتاب انقلاب اسلامی را برای امتحانات در نظر گرفته ایم.
برای خرید و دانلود نمونه سوالات تستی این درس اینجا کلیک کنید.
ویژگی های خلاصه کتاب بر مدار امید:
در خلاصه انقلاب اسلامی پرسش محور:
- تایپ شده
- روان و گویا
- مناسب برای کسب نمره عالی
- به صورت فایل PDF و قابل دانلود
- دسترسی بی نهایت به فایلها
- تهیه شده از آخرین نسخه کتاب بر مدار امید انقلاب اسلامی پرسش محور نگارش جمعی از نویسندگان
پرسش ۱-چه اطلاع دقیق فنی و آماری و مستند از عقب ماندگی زمان پهلوی وجود دارد؟
مهمترین ابعاد انحطاط فرهنگی و عقبماندگی اقتصادی ایران دوره پهلوی چیست؟
پاسخ: رژیم پهلوی با دارا بودن حمایت خارجی و بینالمللی و عدم تحریم، داشتن درآمد نفت در بالاترین سقف زمینه رشد و توسعه را داشت اما دستاورد و خروجی چیز دیگری بود .دریافت وامهای کلان و بازپرداخت آنها باعث تاراج ثروت ملی و دلارهای نفتی حاصل از فروش نفت خام میشد و با کم شدن درآمد نفت مشکلات جامعه را با بحران مواجه ساخت و واردات به ۵ برابر صادرات رسید. همچنین هزینههای نظامی رو به افزایش بود و این شرایط سبب ثروتمند شدن عدهای محدود و فقیر شدن قشر عظیم جامعه شد، دلیل تنفر و پریشانی عموم ملت از حکومت پهلوی فساد،رشوه خواری و سوء استفادههای مالی به همراه ترویج عادات یر بومی و ارزشهای غیر سنتی بود، فساد با افزایش قیمت نفت به اوج رسید.
موارد عقب ماندگی رژیم پهلوی به شرح زیر است:
افزایش تعداد بیسوادها:
تعداد بیسوادان در رژیم پهلوی بسیار افزایش یافت. طبق آمارها در گروه سنی ۱۵ سال آمار باسوادی تنها ۳۹ درصد بود. این شاخص نشان دهنده این است که بیش از ۶۴ درصد جمعیت ۱۵ ساله بیسواد مطلق بودهاند.
روند افزایشی تورم:
دولت مصرفگرا و محدودیت برای ارائه خدمات عمومی به مردم سبب ناتوانی مردم در خرید کالاهای ضروری زندگی شد. در نیمه دوم دهه ۴۰ نرخ رشد اقتصادی کاهش و تورم در دهه ۵۰ افزایش یافت.
روند کاهش بهرهمندی از مسکن:
آمار خانوادههای شهری که در یک اتاق زندگی میکردند افزایش یافت یعنی تقریباً نیمی از جمعیت کشور در یک اتاق زندگی میکردند.
افزایش وابستگی اقتصادی:
ایران در دهه پایانی رژیم پهلوی گرفتار وابستگی و شکست برنامه اقتصادی ۵ ساله شد و روز به روز بر فقر و بیچارگی مردم افزوده شده و ورشکستگی اقتصاد کشور را به دنبال داشت.
دستاوردهای پهلوی طی ده چهل:۱-فقر و گرسنگی ملت ۲-ورشکستگی بازار. ۳-بیکاری. ۴-اختلال وضع کشاورزی. ۵-تسلط آمریکا و کشورهای اروپایی بر شئون اقتصادی و فرهنگی کشور. ۶-حضور مستشاران آمریکایی و اسرائیلی در مراکز نظامی و اقتصادی. ۷-سپردن سرنوشت ایران به تربیت شدگان مکتب غرب. ۸-حبسها و تبعیدهای غیرقانونی. ۹-تسلیم ذخایر ملت به بیگانگان
طبق آمارها در دوران پهلوی کشور شاهد روند افزایشی وابستگی اقتصادی به غرب بود، استراتژی جایگزینی واردات سبب شد تولید صنعتی ایران بازار داخلی را تامین کند اما در بازار جهانی عمل کردی نداشت
افزایش آمار مزد بگیران:
مهاجران فقیر روستایی در حلبی آبادهای جدید بی در و پیکر زندگی کرده و از راه بنایی عملگی و دستفروشی و غیر پول ناچیزی به دست میآوردند . طبقه مزد بگیر از ۱۶ درصد کل نیروهای کار به ۳۴ درصد افزایش یافت.
افزایش نابرابری اجتماعی و اختلاف طبقاتی:
در سال ۵۱ بسیاری از جمعیت ایران غذای کافی برای تامین سلامت در اختیار نداشته و ۷۶ درصد از جمعیت شهری دچار فقر غذایی بودند . بسیاری از اینها دچار سوء تغذیه و وضع تغذیه بد بودند.
فساد اقتصادی گسترده و سیستمی:
کابینههای تشکیل شده در پهلوی دوم غارتگر بیت المال بوده و از هیچ فسادی رویگردان نبودند، به خاطر فساد گسترده و عدم کارایی در امور کشور تمام درآمد نفتی به هدر رفت و ایران در معرض ورشکستگی قرار گرفت، افراد نزدیک به دربار و شاه از کار و فعالیتهای خود بهرهبرداریهای غیرمنطقی میکردند. برای مبارزه با مفسدین باید از شاه و خانواده و رافیانش شروع میکردند و آنها را به محاکمه میکشیدند.
وضعیت صنعت و نابودی توانمندی داخلی اسفناک بود:
عامل عقب ماندگی در دوره پهلوی وابستگی صنعتی بود، مثل اسیس اداره برق به کمک بلژیکیها،اختیارات آلمانها در صنایع نساجی و غیره. اکثر صنایع ایران مونتاژی و ساخته دست خارجیان بود و توان فکری نیروهای داخلی کمتر مورد استفاده قرار میگرفت، وامهای خارجی سبب ثروتمندی وابستگان دربار شاه شده وبین واردات روز افزون و صادرات توازنی در کار نبود در حالی که برآیند کلی اقتصادی نشانگر رشد ظاهری اقتصاد ملی بود اما اقتصاد ایران شکلات پایهای و بنیادی داشت، افزایش بیسابقه قیمت نفت و تقاضای داخلی سبب واردات بیرویه میشد.
پرسش ۲-حالا که مدل حکومتهای سکولار دنیا کارآمدتر است چه نیازی به تشکیل حکومت دینی است؟
پاسخ:
دین در تعیین قلمرو خودمختار است:
انسان وقتی دین را میپذیرد باید کاملاً تابع آن باشد و نباید برای آن قلمرو تعیین کند. در سکولاریسم قلمرو دین از دنیا جداست اما در اسلام بسیاری از احکام سیاسی و حکومتی است. ذات اسلام همواره خواهان حضور در حاکمیت و سیاست است
اسلام به معنی روح دین هم سیاسی است:
از آنجا که دین برای سعادت اخروی به انسانها برنامه میدهد نمیتواند نسبت به قوانین اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه بیتفاوت باشد.
اگر حاکمیت غیر دینی شود اصل دین به خطر میافتد،همانطور که حضرت زهرا برای بعد سیاسی ولایت امام علی جان خود را از دست داد زیرا ولایت تکوینی ایشان در خطر نبود
در تاریخ مقابله با مستکبرین از نوع دینداری سیاسی است زیرا ورود دین به عرصه حاکمیت در حقیقت ورود به قلمرو ایشان است
۱. سکولاریسم،نیم برنامه تمام اجرا و اسلام،برنامه کامل نیم اجرا:
برای قضاوت میزان کارآمدی و پیشرفته بودن یک نظریه باید اصول نظری حاکم بر آن نظریه را با نتایج عملی به دست آمده آن بررسی کنیم زیرا امکان دارد یک برنامه کامل خوب عمل نشود اما یک برنامه نیم بند کاملا عملیاتی نتیجه بهتری بدهد
اسلام به عنوان یک دین کامل است عدالت،دعوت به علم آموزی،شایسته سالاری را که لازمه پیشرفت است داراست و حکومت اسلامی ارتباطی با عقبماندگی ندارد
در سکولاریسم چون با هر اعتقاد درست و نادرستی ممزوج و مشابه است لزوماً موجب پیشرفت نمیشود
۲. گزینشی مقایسه میکنم پس هستم:
کشورهای پیشرفته دنیا پیشرفت را به سکولاریسم نسبت میدهند اما چنین نیست.
در در بررسی کشورهای پیشرفته سکولاریسم عامل پیشرفت دانسته شده ال اگر عامل پیشرفت منحصر به سلطه سکولاریسم بود باید در کشورهای مشابه نیز این نتیجه دیده میشد پس عموم کسانی که این تصور را دارند دچار نگاهی گزینشی و پیش فرض غلط درباره سکولاریسم هستم
۳. تمدن طلایی داشتیم وقتی که دنیا چراغ نفتی هم نداشت:
توانمندی اسلام به عنوان عامل تمدنسازی پیشرفته در تاریخ ثبت شده است و مهمترین عامل ظهور تمدن طلایی در شرق اضافه شدن فرهنگ اسلامی است پس حاکمیت اسلام عامل اصلی پیشرفت یک کشور محسوب میشود
تعارض علم و دین و محاکمه دانشمندان در غرب مطرح بوده است در حالی که اسلام دارای این دوگانگی نیست و بزرگ ترین دانشمندان تجربی شاخص ترین دانشمندان دینی نیز بوده اند
در مقایسه مهوری اسلامی و حکومت پهلوی میتوان نتیجه گرفت که سرعت رشد علمی در ایران در زمان حکومت اسلامی ۱۱ برابر متوسط جهانی بوده است،در عرصه بهداشت و پزشکی نیز پیشرفت ایران چشمگیر است.
پرسش ۳-این همه کشور مسلمان چرا فقط در ایران باید دین با سیاست یکی باشد؟
پاسخ: برای پاسخ به این سوال باید بعضی از مناقشههای برآمده در اسلام را مرور کنیم:
۱.برخی تداخل دین و سیاست را بب ناکارایی طرف مقابل دانسته و توصیه به جدایی این دو میکنند،این گروه معتقدند سیاست علم اداره روابط میان نیروهای اجتماعی است.در حالی که دین امری معنوی بوده و به باورهای درونی هر فرد توجه دارد این دیدگاه سکولار بوده و از پایههای دموکراسیخواهی به شمار میرود
۲. برخی دیگر به وجود رابطه عمیق بین دین و سیاست معتقدند و بیشتر نظامهای دینی به این دیدگاه گرایش دارند. از نظر آنها دین نظامی همبسته و کامل شامل تمام امور زندگی است و عالم سیاست باید تابع دین باشد
این نکتهها رابطه دین و سیاست را توضیح میدهد:
۱.نظریه تفکیک یک امر تاریخی بوده که بر ساخته فرهنگ غرب است در حالی که در مباحث فکری جهان اسلام دوگانگی و تفکیک دین و سیاست هیچگاه مطرح نبوده است
۲. استعمارگران از ابزار جدایی دین و سیاست برای تحقق هداف و مقاصد خویش در جهان اسلام استفاده کرده و آن را رواج دادهاند. جدایی دین و سیاست به لحاظ سیاسی به نفع دشمنان اسلام و پدیدهای استعماری است
۳. آیات مکی آیاتی هستند که مخالفان برای رد رابطه دین و سیاست استفاده میکنند که مربوط به زمانی است که دغدغه اصلی پیامبر دعوت مردم به اسلام بود
۴. انسان موجودی واحد و دارای ساختار و نهاد واحد است در نتیجه دین و سیاست باید با همدیگر متحد باشند برای اداره زندگی و پرورش انسان برنامهریزی کنند تا از عهده رسالت خویش یعنی پرورش و هدایت انسان برآیند
علت اجرا نشدن سیاسی نظام سیاسی اسلامی در کشورهای اسلامی به شرح زیر است:
۱.ملاک دینداری در نظام سیاسی ایران مراجعه به اصول و منابع دینی است. رفتار کشورها باید با قرآن تطبیق شود. در بسیاری از کشورهای مسلمان تعالیم اسلامی اجرا نمیشود و این اجرا نشدن مجوزی از سوی اسلام نیست و این دستورات در اسلام وجود ندارد. بنابراین عمل سایر کشورها که عنوان اسلامی را دارند ملاک قضاوت نیست.
۲. اکثر قریب به اتفاق کشورهای اسلامی سکولار است یعنی نظام سیاسی در این کشورها دینی نبوده و مسائل اسلامی و دینی محدود به امور فردی و مناسکی است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.