خلاصه کتاب تفسیر موضوعی قرآن پرسش محور کتاب بر مدار نور
این فایل خلاصه کتاب بر مدار نور خلاصه تفسیر موضوعی قرآن پرسش محور از انتشارات معارف اسلامی است که به کوشش مجموعه استادانه تالیف شده است.
فایل خلاصه تفسیر موضوعی قرآن پرسش محور به صورت اختصاصی تهیه گردیده است، خلاصه کتاب از زبان روزگار شما دانشجویان عزیز را میتواند در کسب نمره عالی یاری نماید اما جایگزین اصلی کتاب نمی باشد! این فایل به شما کمک میکند که در درس تفسیر موضوعی قرآن که در دانشگاه ها به صورت عمومی ارائه می شود نمره خوبی را کسب نمایید و معدل خود را بهبود بخشید.
250 نمونه سوال تستی کتاب تفسیر موضوعی قرآن پرسش محور کتاب بر مدار نور
ما در استادانه برای شما به صورت جداگانه 250 سوال تستی فصل به فصل کتاب تفسیر موضوعی قرآن پرسش محور کتاب بر مدار نور را برای امتحانات در نظر گرفته ایم.
برای خرید و دانلود نمونه سوالات تستی این درس اینجا کلیک کنید.
ویژگی های خلاصه کتاب بر مدار نور:
در خلاصه تفسیر موضوعی قرآن پرسش محور:
- تایپ شده
- روان و گویا
- مناسب برای کسب نمره عالی
- به صورت فایل PDF و قابل دانلود
- دسترسی بی نهایت به فایلها
- تهیه شده از آخرین نسخه کتاب بر مدار نور تفسیر موضوعی قرآن پرسش محور نگارش جمعی از نویسندگان
درس اول: جامعیت و جهانی بودن قرآن
درآمد:
قرآن پیام زندگی بخش و جاویدانی است که برای هدایت انسان ها به سوی سعادت نازل شده و آنان را به علم، پاکی و صداقت فرامیخواند و حیات طیبه و زندگی برتر را به آنها مینمایاند.
۱_ آیا معنای جامعیت و تبیانا لکل شیء بودن قرآن آن است که به همه مسائل موجود اشاره کرده باشد؟
بررسی آیات و معارف قرآن کریم نشان میدهد که این کتاب الهی، هدایتگر انسان به سوی خدا است و برنامه ای جامع برای زندگی دنیوی انسان و سازنده معنویتی پر بار و آخرتی آباد برای او است. قرآن کریم هم دربردارنده امور مادی و هم دربردارنده امور معنوی مرتبط با هدایت انسان است. قرآن به همه ابعاد وجودی انسان توجه کرده است. در قرآن همانگونه که به مسایل معنوی و روحی انسان توجه شده است، به مسایل دیگر از جمله مسایل حکومتی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی و … نیز توجه شده است. به همین جهت و در راستای هدایت انسان، در قرآن داستان هایی واقعی و قصه هایی از انت پیشین ذکر شده است حتی اشاره هایی علمی که با واقعیت مطابقت دارند:
سبحان الذی خلق الازواج کلها مماتنبت الارض و من انفسهم و مما لایعلمون.
البته این اشاره های علمی و حقوقی هدف فرعی قرآن کریم است نه هدف اصلی آن. بنابراین هرچه جامعه پاک تر گردد و با عدالت همراه شود، به هدف اسلام نزدیک تر میشود و از این روست که قرآن به تمام ابعاد اشاره کرده است. حتی بیان مسائل اقتصادی، سیاسی، علمی، حقوقی و … نیز در بسیاری از موارد به صورت اصل عمومی است که انسان را به هدایت الهی نزدیک تر میکند.
بنابراین نباید از قرآن انتظار داشت که تمام جزئیات سیاسی و اقتصادی متناسب با هر زمان را بیان کند چون هدف قرآن این نیست.
۲_ چرا در قرآن نام ائمه معصومین نیامده است؟
هرچند نام ائمه به طور صریح نیامده ولی آیاتی وجود دارد که در شأن اهل بیت خصوصا حضرت علی نازل شده است:
انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون.
چرایی آشکارا بیان نشدن نام ائمه:
یک. بنای قرآن بر آن بوده است که مسائل را به صورت کلی و بنیادین بیان کند نه آنکه جزئیات و ریز مسائل را بیان کند. خداوند نماز و حج و زکات را به شکل اصل و قانون کلی نازل نمود و جزئیات آن را تشریح نکرد بلکه پیامبر جزئیات آن را تشریح کرد و به خلافت حضرت علی و اهل بیتش تاکید کرد.
دو. بنابر مصلحت هایی که حفظ اصل اسلام و دین در آن است، قرآن به صورت غیرواضح و با اشاره به این مطالب اشاره کرده است زیرا احتمال دارد که دامنه مخالفت با مسئله امامت ائمه، به مخالفت با قرآن و اصل دین کشیده شود که به صلاح مسلمانان نخواهد بود.
افزون بر این باید توجه داشت که اگر خداوند در قرآن میفرماید: انا نحن نزلنا الذکروا انا له لحافظون. یکی از راه های طبیعی قرآن همین بوده است که انگیزه های مخالفت و تحریف به صورت طبیعی از میان برداشته شود.
بنابراین قرآن کریم نام اهل بیت را به صورت آشکار بیان نکرده است و آیات مربوط به ولایت حضرت علی همچون آبه تبلیغ و تطهیر که در مورد عصمت اهل بیت است در لابلای آیاتی که در ظاهر هیچ ارتباطی با بحث ندارند گنجانده شده اند تا انگیزه های تحریف و تبدیل فروکش نماید.
از طرف دیگر پیامبر که به بیان آشکار قرآن سخنانش همگی حق و وحی هستند نام ایشان را به بیان آشکار بیان داشته و امام علی را به عنوان جانشین خود معرفی کرده اند.
۳_ اصلا چه دلیلی دارد قرآن این همه تفسیر داشته باشد؟
عوامل متعددی مانند:
عظمت، جامعیت، دارای مراتب مختلف بودن، ظاهر و باطن داشتن قرآن و نیز بیان موضوعات و مسائل مختلف از عالم ماده گرفته تا متافیزیک. تفاسیر متعدد با یکدیگر دوگانگی ندارند و در هدایتگری قرآن دچار اشکال نمیکنند. یکی از نشانه های زیبایی و عمق قرآن کریم وجود تفسیرهای گوناگون و مختلفی است که بر آن نگاشته اند. این درحالی است که هرکدام یک جنبه یا چند جنبه از قرآن را تفسیر و گزارش کرده اند. نه تفاسیر معاصر میتوانند تمام معانی قرآن را کشف کنند و نه تفاسیر آیندگان خواهند توانست درک عمیق و همه جانبه از آن بهدست دهند. از عوامل تنوع تفاسیر میتوان به اختلاف درجه و سطح علمی مفسران نسبت به سطح کشف و دریافت خواسته و مراد الهی از آیات قرآن اشاره کرد. عامل دیگر چگونگی طرح و نگارش مطالب تفسیری یعنی شکل و قالب بحث از آیات، ادبیات حاکم بر متن تفسیر و چگونگی بیان آن است.
هیچ کدام از این عوامل به باعث تنوع در تفاسیر مختلف از آیات میشود منافاتی با ابعاد گوناگون هدایتگری قرآن ندارد بلکه همین تنوع موجب میشود فهم بهتری از جوانب متعدد آیات ارائه شود.
۴_ چرا قرآن باید تفسیر شود؟
قرآن کتابی قابل فهم به زبان عربی واضح است و معارف و مفاهیم آن یادآور شناخت فطری و معرفت عقلی بوده و با بیان موعظه و نصیحت و با وعده و وعید به هدایت آدمیان همت گمارده است:
و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر.
قرآن برای هدایت عموم نازل شده و عموم میتوانند با مراجعه مستقیم به قرآن از معارفش بهره بگیرند.
البته همه آیات برای همه کس قابل فهم نیست. آیات دو دسته اند: محکم و متشابه.
هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات.
اگر همه آیات برای همه قابل فهم بود دیگر نیازی به مفسر و فرستادن انبیا نبود:
و کیف تکفرون و انتم تتلی علیکم آیات الله و فیکم رسوله.
در این آیه دو عامل برای هدایت مردم و حفظ آنان از گمراهی معرفی شده است:
آیات کتاب خدا که بر مردم تلاوت میشود و رسول خدا که در بین آنها است و مضمون وحی را بر ایشان تبیین میکند. و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم. در این آیه به صراحت وظیفه رسول خدا بیان و توضیح قرآن معرفی شده است. در آیات متعددی رسول خدا معلم کتاب معرفی شده است:
أرسلنا فیکم رسولا منکم یتلو علیکم ایتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه.
معلوم است که منظور از تعلیم کتاب، آموزش خواندن آن نیست بلکه منظور توضیح مفاهیم، پیام ها و تفسیر آیات قرآن است. بنابراین قرآن به زبان عربی واضح برای عموم مردم نازل شده و فهم آن برای هیچ دسته و گروهی منحصر نیست ولی چون افراد در معرض بدفهمی هستند و درک همه معارف از از توان و علم انسان خارج است، لازم است برای فهم و درک کلام الهی به متخصصین تفسیر رجوع کرد.
۵_ تفسیر به رای یعنی چه و چرا نباید تفسیر به رای کرد؟
تفسیر با محوریت آراء و نگرش های غیر معتبر را تفسیر به رای میگویند. کسانی که تفسیر به رأی میکنند به منظور به نتیجه رساندن اهداف خود از قرآن پلی ساخته اند و هیچگاه در فکر تفسیر قرآن نبوده اند.
تک روی و استبداد به رای در مقام تفسیر قرآن، به این معنا که شخص بدون توجه به شیوه اهل فن در فهم معانی کلام و خصوصا کلام خدا سخن بگوید تفسیر به رای و خطا است زیرا برای دستیابی به مقصود و کلام پروردگار ابزار و شیوههایی وجود دارد که نادیده گرفتن آنها و تکیه کردن بر فهم خود مخالف شیوه عقل است. بنابراین اگر شخص با هدف خودنمایی، جدل و غلبه بر خصم تفسیر کند، تنها میکوشد خواسته خود را تامین کند و حقانیت برایش بی اهمیت است. چنین شخصی حتی اگر حرف درستی هم زده باشد پاداشی دریافت نخواهد کرد زیرا در صدد تایید نظر خویش و رسیدن به اهداف خویش بوده است. اگر در تفسیر قرآن آیات بدون استناد به اصلی استوار و تنها با تکیه بر تعابیر ظاهری تفسیر شود، چنین تفسیری سخن گفتن از روی جهل است و ناپسند است. خصوصا اگر چنین سخنی در مورد کتاب خدا باشد.
۶_ آیا وجود ادیان و آیین های گوناگون باعث نمیشود فکر کنیم که خداوند باید دوباره رسول دیگری بفرستد تا انسان را به حقیقت برساند؟
اصول و مبانی ادیان الهی با یکدیگر متفاوت نیستند زیرا تمام دین های اسلامی از طرف خداوند نازل شده و همه در اصل و جوهر باهم اشتراک دارند. همه ادیان به یکتاپرستی و اعتقاد به رستاخیز دعوت کرده اند و پیامبران آسمانی در این دعوت با هم مشترک اند:
و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت.
اگر ادیان در اصول و مبانی باهم اختلاف داشته باشند، اختلاف را نه در دین و آورندگان آن بلکه در پیروان آنها و اعتقاداتی که به دین دارند باید جست و جو کرد. براساس آموزه های دینی و قرآنی چیزی به نام ادیان وجود ندارد در عین حال شریعت و راه و روش هر یک از پیامبران الهی با هم فرق داشته اند:
وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا.
پیامبران الهی یا صاحب شریعت و یا پیامبران تبلیغی بوده اند. پیامبران تشریعی پیامبران بزرگ الهی مانند حضرت ابراهیم، موسی، عیسی و محمد بوده اند که صاحب شریعت و آیین خاصی برای جامعه و نکات انسان ها بوده اند. پیامبران تبلیغی کسانی بوده اند که از طرف خداوند برای هدایت بشر آمده اما شریعت و قوانین خاصی نداشتند. ظهور پیامبران ویژه در یک دوره و منطقه خاص نبوده و برای امت های مختلف وجود داشته اند:
و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت.
نو شدن نبوت ها و آمدن دوباره پیامبر را میتوان به دو عامل نسبت داد: تحریف و دستکاری شدن ادیان و شرایع آسمانی، عدم رشد و بلوغ فکری انسان ها و تغییر شرایط و نیازهای جدید. پیامبران همراه با کامل شدن انسان ها، تعلیمات تکمیلی خویش را که همه در اصول و مبانی مشترک اند بیان کرده اند. با آمدن اسلام هم متن اصلی دین که قرآن است از دستبرد دور ماند و هم بشر به اندازه ای از رشد و بلوغ فکری رسیده بود که میتوانست دین خود را حفظ نموده و نیازهای جدید خود را براساس اصول آخرین دین و شریعت به دست آورد؛ پس نیاز به دین جدید نبود و نخواهد بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.