خلاصه کتاب اندیشه اسلامی 2 پرسش محور با هم بیندیشیم 2
این فایل خلاصه کتاب با هم بیندیشیم 2 اندیشه اسلامی 2 پرسش محور از انتشارات معارف اسلامی است که به کوشش مجموعه استادانه تالیف شده است.
فایل خلاصه اندیشه اسلامی 2 پرسش محور به صورت اختصاصی تهیه گردیده است، خلاصه کتاب با هم بیندیشیم 2 شما دانشجویان عزیز را میتواند در کسب نمره عالی یاری نماید اما جایگزین اصلی کتاب نمی باشد! این فایل به شما کمک میکند که در درس اندیشه اسلامی 2 که در دانشگاه ها به صورت عمومی ارائه می شود نمره خوبی را کسب نمایید و معدل خود را بهبود بخشید.
250 نمونه سوال تستی کتاب اندیشه اسلامی 2 پرسش محور با هم بیندیشیم 2
ما در استادانه برای شما به صورت جداگانه 250 سوال تستی فصل به فصل کتاب اندیشه اسلامی 2 را برای امتحانات در نظر گرفته ایم.
برای خرید و دانلود نمونه سوالات تستی این درس اینجا کلیک کنید.
ویژگی های فایل
در خلاصه اندیشه اسلامی 2 پرسش محور:
- تایپ شده
- روان و گویا
- مناسب برای کسب نمره عالی
- به صورت فایل PDF و قابل دانلود
- دسترسی بی نهایت به فایلها
- تهیه شده از آخرین نسخه کتاب با هم بیندیشیم 2 اندیشه اسلامی 2 پرسش محور
پرسش ۱-دارنده عقل و انسانیت را چه نیازی به دین؟چرا دیندار باشیم؟مگر رفتار مردم عاقل جهان ناپسند است؟
پاسخ: دین در معنای عام عنی مجموعهای از باورها و رفتارها باشد که اساسا انسانی بدون دین نخواهد بود
نکته اول:
در منظور ادیان آسمانی و ضرورت آنها باید گفت عقل و انسانیت موجب میشود انسان رفتار خوبی داشته باشد اما به این معنی نیست که این دو برای انسان کافیست زیرا عقل به تنهایی نمیتواند مسائل عمیق خداشناسی و معاد و مانند آن را بفهمد حتی اموری که در قلمرو عقل هستند گاهی با عقل به درستی فهم نمیشوند
همچنین عقل از رفتارهای اخلاقی صرفاً مجموعهای از اصول را درک میکند که بسیار کلی است،عقل بسیاری از مصادیق از جمله اخلاق کاربردی شامل اخلاق حیوانات،اخلاق پزشکی،اخلاق رسانه و غیره،را نمیتواند تشخیص دهد.
نکته دوم:
دین به کمک عقل آمده و کفه ترازو را به نفع آنچه عقل درک میکند سنگین گردانده و انگیزه کافی را برای عمل نیک ایجاد میکند،بنابراین ین حتی در افراد اخلاقی سکولار هم بیتاثیر نیست
نکته سوم:
عقل در مواردی که قدرت درک دارد برای عمل کردن نیازمند الگو است تا بهترین نتیجه را به دست آورد
نکته چهارم:
عقل و فطرت انسانی هم از الطاف الهی است پس اخلاق متکی به عقل و انسانیت در جای خود نیکوست ما با این حال نمیشود به آنها اکتفا کرد زیرا اخلاق منهای دین و خداوند آفاتی به دنبال خواهد داشت که شامل موارد زیر است: ۱-اختلاف در تعریف انسانیت. ۲-بررسی تفاوت خودمحوری و اومانیسم
الف) اختلاف در تعریف انسانیت:
در صورت عدم دینداری تعریف خدا را از اخلاقی و انسانی رفتار کردن کنار گذاشته و تعریف بشر را جایگزین میکنیم و به این معنا است که هر کسی هر برداشتی از اخلاق و انسانیت کرد درست است در صورت کنار گذاشتن دین واژههایی همچون انسانیت و عقلانیت معانی دیگری پیدا خواهند کرد
ب) بررسی تفاوت خودمحوری و اومانیسم:
در اخلاق الهی محور و نیت اخلاقی خداوند است انسان را از خود محوریهای خواسته و ناخواسته دور میکند و در واقع با خدا معامله میکند اما اخلاق سکولار نوعی اخلاق معاملهگرایانه است و باعث میشود که جامعه خوب و اخلاقی داشته باشیم و انسان برای خوب بودن در درون خویش از دیگران نیز توقع خوب بودن داشته باشد به عبارتی خوب رفتار میکند تا خوبی ببیند
ویژگی های اخلاق دینی:۱-اخلاق مسئولیت پذیرانه بدون توقع است. ۲-اخلاق بندگی از سر احساس وظیفه در برابر خدا است
اخلاق بدون خدا به خودخواهی و خودگرایی منتهی می شود
مهمترین فلسفه دستورات الهی سوق دادن انسان از خود محوری به خدا محوری، و تبدیل وی به موجودی اخلاقی و دیگر خواه است
پرسش ۲-بی دینی مشکل است؟بی دینی مشکل زاست؟
پاسخ:عمده نقش دین در حوزه معنویت و سعادت انسان است و بیشترین مشکل ناشی از رویگردانی از دین در آخرت آشکار خواهد شد
اگر ملاک انسان زندگی اخروی باشد دین نداشتن مشکلاتی جبران ناپذیر رای انسان ایجاد میکند اما در مورد مشکلاتی که بشر در دنیا در صورت نداشتن دین با آنها روبرو میشود شامل موارد زیر است:
۱-اختلاف در حوزه اخلاق:
حکم خدا برترین حکم است و با کنار گذاشتن حکم خدا با توجه به تفاوت سلایق و علایق مردم اختلاف در قانونگذاری ایجاد خواهد شد
۲-کاهش سطح عدالت اجتماعی:
یکی از اهداف پیامبران ایجاد عدالت است و خداوند در این مورد میفرماید: (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معم الکتاب والمیزان لیقوم الناس)
اسلام به عنوان کاملترین دین آسمانی برقراری عدالت را در اولویت اهداف خویش قرار داده است اما بی اعتقادی به دین موجب میشود که اندیشههایی مثل لیبرالیسم نقش حاکمیت را حداقلی توصیف و بر تفاوتهای فردی تاکید میکند. این ناعدالتی تمام عرصهها مثل اقتصاد امنیت و سیاست دیده میشود
۳-کاهش سرعت رشد و پیشرفت:
بشر ذاتا میل به کمالات و همچنین سامان بخشیدن به زندگی دنیوی خود دارد اما دین حق با توجه به انگیزههایی که در میل به علم و کمالات ایجاد میکند بر سرعت و کیفیت آن میافزاید
۴-افزایش بحرانهای روانی:
رشد و پیشرفتهای چشمگیر مادی بشر بب گسترش تفکرات ضد دینی در قرنهای اخیر شد اما این جدایی از دین و معنویت اثر خود را در گسترش خشونت و انفجار بیماریهای روحی و روانی نشان داد
تمدن اسلام به نیازهای معنوی انسان در کنار نیازهای مادی توجه کرده بود از این جهت رشد و پیشرفت علمی چون در سایه رشد معنوی اتفاق افتاده بود علاوه بر رفاه مادی بحران روانی ایجاد نکرده بود اما تمدن غرب بر پایه مبانی غلط شکل گرفت و انسان معاصر را با بحران روحی و روانی روبرو کرد
ضرورت دین در آرامش روان به وضوح دیده میشود.
رنجهایی که انسان بدون دین از حکمت آنها بی اطلاع است منجر به پوچ گرایی نهیلیسم و در نهایت خودکشی میشود
جز معنویت و دین یتواند انسان وحشت زده را از رنجهای روحی رهایی بخشد
فواید دیگر:
۱-از نظر جامعه شناختی: نیاز اجتماع به قانون و ضمانت اجرای آن
۲-از جهت اخلاق کاربردی: بحث ضرورت دین در حل مسائل اخلاقی کاربردی
۳-از جهت ایجاد انگیزه فوق العاده: مبتنی بر مسائل پراگماتیستی
پرسش ۳-دینداری بد باعث دین زدگی است؟
پاسخ: دین اسلام مجموعهای از باورها و رفتارهاست که راه سعادت را به انسان نشان میدهد و اگر کسی صرفاً ادعای مسلمانی کند لزوماً مسلمان واقعی نیست
قرآن کریم از ایمان غیر واقعی مردم گلایه کرده است: (قالالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا ولاکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم)
(یا ایها الذین آمنوا بالله و رسولهی والکتاب الذی نزل علی رسوله)
مسیر کشف حقانیت دین:
برای کشف حقانیت دین باید اعتقادات و دستورات خود آن دین مورد بررسی قرار گرفته و سپس رفتار متدینین را با آن بسنجیم
حقانیت ایمان در اسلام در گرو عمل به تعلیمات دین است که از ارکان یمان به شمار میرود
افرادی که به خاطر سوء رفتار برخی دینداران از دین زده میشوند به خاطر غفلت از حقانیت ایمان در اسلام است و معنا ندارد که با تزلزل مردم ایمان انسان هم بلرزد
پرسش ۴-مگر دین ضامن سعادت دنیوی و اخروی ما نیست؟پس چرا مسلمانان خوشبختتر از دیگران نیستند؟
پاسخ:
نکته اول:
برای قضاوت یک دین باید خود تعالیم آن دین را بررسی کرد. اگر اسلام در ذات خویش مانعیتی برای پیشرفت ندارد به لحاظ منطقی هرگز نمیتوان عقبماندگی مسلمانان را به آن نسبت داد .دین واقعی عامل مهمی جهت ایجاد انگیزه و رشد و ترقی است
نکته دوم:
دین تنها عامل پیشرفت و پس رفت نیست بلکه حاصل مجموعهای از شرایط است که دین فقط یکی از آنهاست. عواملی مانند جدیت در تحصیل،جدیت در کار،امکانات،پشت کار،موانع،انگیزه،وجدان کاری در پیشرفت یک فرد و جامعه بدون در نظر گرفتن دینشان دخیل هستند.
نکته سوم:
بسیاری از پیشرفتهایی که امروزه در جوامع غربی مشهود است حاصل پیشرفتهای جامعه مسلمان بوده که سپس به غرب راه یافته است. در قرون وسطا در غرب جازه رشد علم و دانش داده نمیشد در حالی که مراکز علمی جهان اسلام در آن زمان محل فراگیری دانش و ساخت ابزارهای دقیق بود، تعالیم اسلامی همگان را به یادگیری دانش و تفکر در آفرینش دعوت میکرد و آیات قرآنی پیشگام در بیان حقایق هستی و چگونگی رخدادهای آن بود
نکته چهارم:
برای درک چرایی عقب ماندگی مسلمانان باید نگاهی جامع نگرانه داشت نه اینکه صرفاً این مسئله را به دین نسبت داد، علت اصلی عدم پیشرفت مسلمانان پشت کردن به قرآن کریم و حقایق عالیه اسلامی است. قرآن کریم به منزله نسخه شفابخشی برای دنیا و آخرت ماست و به فرموده قرآن این کتاب برای کسانی که ایمان آوردهاند هدایت و شفا است. عامل دیگر تاثیرگذار در عدم پیشرفت مسلمانان کارشکنی غربیها برای جلوگیری از پیشرفت در مناطق اسلامی است. عامل اصلی ایجاد ناامنی در کشورهای اسلامی که از مهمترین موانع پیشرفت است کشورهای غربی بوده و هستند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.